بهترین تعریفی که من دیدم اینه که کارآفرین انسانی هست با یک دیدگاه که استعداد و زمان و پول دیگران رو به کار میگیره تا دیدگاه خودش به حقیقت تبدیل بشه. کارآفرین یه هماهنگ کننده ست. مثل رهبر ارکستر هست... هیچوقت به پیانو زن نمیگه داری غلط میزنی برو کنار بذار خودم بزنم. یا به ویولونیست نمیگه بده من ویولون بزنم... فقط هدایت میکنه تا یه قطعه موزیک زیبا تولید بشه. حالا دیدگاه یعنی چی؟ همه چی با همون دیدگاهه شروع میکنه... یعنی اینکه کجا میخواید برید. هیچوقت نمیتونید ماموریت خودتون رو پول تعریف کنید. نمیتونید برید به یه نفر بگید بیا واسه کمپانی من کار کن چون من میخوام پول در بیارم.
اینجوری نمیشه. مثلا من میخوام توی ۵ سال آینده روی ۱۰۰ هزار کارآفرین اثر بذارم و این چشم اندازم هست. حالا هی میگم و میگم و میگمش جلوی همه چرا؟ چون من رو مسئولیت پذیر نگه میداره. به صورت عمومی هم اعلامش میکنم چون هم من رو مسئول نگه میدارن هم خیلی هاشون شاید بخوان کمک من بکنن. چون دیدگاه خیلی مشخصه و معناش معلومه. صد هزار کارآفرین توی ۵ سال. نه ۱۰ سال نه ۸ سال... ۵ سال. حالا ۵ سال دیگه از کجا بفهمم بهش رسیدم یا نه؟ ۱۰۰ هزار عضو معناش این نیست که روی زندگی همشون تاثیر گذاشتم... پس معیار خوبی نیست. اگر کمکشون کنم بیشتر پول در بیارن تاثیر محسوب میشه دیگه درسته؟ اما من حتی این رو هم حساب نمیکنم. هر زمانی که یه نفر میاد تشکری از من میکنه. مثلا دایرکت میده یا جایی من رو میبینه تشکر میکنه و غیره... من این رو یه اثرگذاری حساب میکنم. بعد این ها رو یه جایی تو یه جعبه نگه میدارم. وقتی به صد هزار رسید میفهمم به هدفم رسیدم. حالا ممد یه نامه واسه من بفرسته میشه یکی... هوشنگ یه دونه ایمیل به من بزنه میشه یه دونه... شما هم باید خیلی دقیق چشم انداز خودتون رو ترسیم کنید و ببینید به کجا میخواید برید.